ومن به دلایلی که الان نمیتونم بنویسم اینجا ، نمیتونم از خودم دفاع کنم
هرچی میسپارم به خدا هرچی میخوام آروم باشم نمیتونم فقط روزی آروم میشم که تقاص بده و تا اون روز مثل مار به دور خودم میپیچم
بگید که تاوان دادن راسته و دروغ نیست بگید که امید داشته باشم تاوان میده
قدرت دست اونه با قدرت و خوشحال زندگی میکنه و من تو اوج جوونیم پیر شدم چون ضعیفم چون نمیتونم دفاع کنم
من سپردم به امام حسین ولی کاش زود تاوان دیدنشو ببینم کاش زود زمین خوردنشو ببینم