ازشون متنفرم و هیچ وقت دلم باهاشون صاف نمیشه منتظرم که ازدواج کنم و برم یه شهر دیگه و از دستشون راحت شم
بنظرتون عادیه ازشون متنفرم؟
مخصوصا بابام
به مرگش که فکر میکنم هیچ حسی بهم دست نمیده
دلیلش چیه؟
چی کارت کردن مگه
چیکارت کردن که انقدر شاکی هستی؟
ولی اونا دوست دارن با این که شاید بلد نبودن عشقشونو بهت نشون بدن.
خدایی نکرده اتفاقی بیفته بیشتراز همه تو یقه چاک میدی
خوب چرا ؟ منم پدر و مادرم در حقم تو گذشته خیلی بدی کردن خوردم کردن تو موقعی که مشکل داشتم تنهام گزاشتن گاهی میگفتم ازشون متنفرم ولی بازم پشیمون میشدم
حس و حال تعریفم ندارم دلم میخواد بمیرم
با خودم میگم وقتی بابام نمیخوادم چجوری باور کنم یه پسر غریبه عاشقم شده
کاش زندگیم تموم شه
توان ادامه دادن ندارم
اگه خودکشی گناه نبود تاحالا کار خودمو تموم کرده بودم
تنها امیدم به زندگی عشقمه
اونه که بهم امید میده و باعث میشه درس بخونم وگرنه اون نباشه من میشم مرده متحرک
خدا اگر بهم پدر و مادر خوب نداده عوضش یه ادمی هست تو زندگیم که فرشته است و بابتش روزی 100بار خداروشکر میکنم
ببین خیلیا هستن که پدر و مادر درست و حسابی ندارن من خودم از وقتی به دنیا اومدم خواهر برادر هام خرجمو دادن پدرم همیشه تحقیرم میکرد سرم داد میزد مادرم من اصلا براش مهم نبودم ولی چه میشه کرد انشالله یه زندگی خوب نصیبت بشه دلتو از کینه پر نکن چون فقط خودت عذاب میکشی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
49 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
