2737
2739
عنوان

هروز صبح که چشمامو باز میکنم میگم این از ذهنم میگذره

| مشاهده متن کامل بحث + 1936 بازدید | 86 پست

عزیزم ببین چیزایی راتقدیر هست ولی گاها ما کارایی میکنیم که باعث تاخیر میشه شاید ناخواسته هم باشه نماز جعفر پاکسازی میکنه شک نکن دوست من یه درصد نمی‌داد با قاضی ازدواج کنه ولی خوند وشد 

ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



عزیزم نمیدونم چه شرایطی داری ولی اگه هم دوست داری از بزرگتری ریش سفیدی چیری کمک بگیر ختم بسم الله که یادت.دادم برا جلب محبت عالیه از آدم خیر که زبونش خیره کمک بگیر من آدم خوب سراغ دارم برا این کارا که جوش بده خاستی معرفی کنم بت آقا هست 

2742

منم این از ذهنم عبور میکنه

کاش الان خونه بابام بودم.تنهایی رو تختم بودم

مجبور هم نبودم بچه بیدار کنم بفرستم مدرسه

من کارم درمان هست...یه وقتایی خسته میشم از اینکه مدام باید مطالعه داشته باشم...یه وقتایی سر راند،دلم میخواد بخش را بیخیال شم و بپرم بین درختای حیاط و بازی کنم😐😁یه وقتایی حوصله یادگرفتن درمان بعضی بیماری ها را ندارم ولی مجبورممم...با همه اینها،از مسیری که انتخاب کردم خوشحالم...عاشق انتخابمم،اینکه یکی بهم بگه،ممنون واقعا حالم خوب شد🥺😍قشنگ ترین حس زندگی...خدایا شکرت که رسوندیم به آرزوم😍😍🌹
منم این از ذهنم عبور میکنه کاش الان خونه بابام بودم.تنهایی رو تختم بودم مجبور هم نبودم بچه بیدار ک ...

مطمئن باش شبا اصلا یا حال خوبی نمیخواییدی از ناراحتی 

2740
مطمئن باش شبا اصلا یا حال خوبی نمیخواییدی از ناراحتی 

چرا؟

من کارم درمان هست...یه وقتایی خسته میشم از اینکه مدام باید مطالعه داشته باشم...یه وقتایی سر راند،دلم میخواد بخش را بیخیال شم و بپرم بین درختای حیاط و بازی کنم😐😁یه وقتایی حوصله یادگرفتن درمان بعضی بیماری ها را ندارم ولی مجبورممم...با همه اینها،از مسیری که انتخاب کردم خوشحالم...عاشق انتخابمم،اینکه یکی بهم بگه،ممنون واقعا حالم خوب شد🥺😍قشنگ ترین حس زندگی...خدایا شکرت که رسوندیم به آرزوم😍😍🌹

شدیدا درکت میکنم عزیزم برای یه دختر واقعا سخته از بیست سالگی به بعد خونه پدری کم کم برات تحملش سخت میشه من خودم همین حالت تورو با استرس ودلشوزه زیاد موقعی که صبح ازخواب بیدارمیشدم زمان مجردیم داشتم...سی وپنج سالمه سه ساله ازدواج کردم...ولی چیا که تو زندگی متاهلیم سرم نیومد خدا لعنتش کنه شوهرمو حتی نذاشت چند سالی بگذره یه کمی تلافی غصه ها و زجرایی که کشیدم دربیاد از اول بسمه الله شروع کرد به خیانت و اذیت من یعنی انگار کلفت شخصیشم توخونه ازجاش تکون نمیخوره انقدر تنبله..یه ماه بیکاره یه ماه کار داره اصلا عرضه پول دراوردن نداره.. دورازچشم من و پنهونی ام مواد مصرف میکنه‌..میخوام بگم زندگی همینه خواهرجون غصه نخور...من فقط دلم زندگی مستقل میخواد کاش پولداشتم نه شوهر دلم میخواد خائن کثافت دلم از دستش خونه...نه تحمل خونه پدرمادرمو دارم دلم خیلی گرفتهههه خیلی😔😔😔

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز