من رفیقم 6 اردیبهشت تصمیم گرفتیم بریم پارک شهرمون ساعت ۶تا ۸ پیاده روی کنیم
بعد ۶ اردیبهشت من سر شوخی با رفیقم که هعی منو با اسم عشقم اذیت میکرد .
رو یک پسره کراش زده بود ۲۰۶ سفید داره پسره بعد منم برای اذیت کردن بخنده هر ماشینی ۲۰۶ سفیدی که رد میشود میگفتم دختر کراشت 🤣🤣🤣
بعد دیدم از پارک که بیرون شهر تا خود شهر یک ماشینی ۲۰۷ سفید دنبالمون میکنه بعد به رفیقم گفتم یک چیزی بگم بی شوخی احساس میکنم یک ۲۰۷ سفید احساس میکنم دنبالمون میکنه گفت پری بس کن کم نخندوندی
گفتم به جون عشقم که نیست الان یک ماشین دنبالمون گفت بیا بریم تو مغازه رفتیم دیدم پسره از تو ماشین واستاده علامت میده سوار شین بعد من اعصابم خورد شد
بعد تا میدان آزادی دنبالمون امد شانس بدمون داداش رفیقم از جلومون سبز شد گفت کجا میرین این وقت شب دویدن گفتیم ن بعد گفت برین خونه شبه گفتیم باشه بعد باز دیدم ماشینی دنبالمون رفیقم زنگ زد گوشیم بی صدا بود برداشتم گفتم سلام وقت بخیر پاسگاه بعد رفیقم پشت خط میگفت چه مرگت شده کی دنبالتون گفتم یک ماشینی ۲۰۷ سفید با پلاک اینجوری دنبالمون از ساعت ۶تا ۸ بعد ماشینی رفت 😂😂😂😂😂😂
رفیقم گفت سگ زنگ زدی پاسگاه بعد شر میشع گفتم پشت گوشی دمت گرم فاطی دم موقع زنگ زدی تو خیابون من زهرا میخدیدم و از اون ورم ترس داشتیم دنبالمون نباشه 🫥😂