گفت آره :)
گفتم چطور
گفت اینجا نمیترسم نمیلرزم استرس ندارم راحت مبخوابم پامیشم میپوشم میخورم اونجا نه
گفتم اینجا چی اذیتت میکنه
گفت اینکه همش کار کنم اینجا همش مهمون میره میاد من خسته میشم دائم دارم خونه جارو مبکنم ظرف میشورم جمع میکنم میسابم کاش میتونستم خونه جدا برم
(مامانم درآمدی نداره که دلش خوش باشه خونه بگیره)
منم ک ۲۰ سالمه چند ساله پشت کنکورم
یه نور امیدی که تودلش روشنه منم
گریه میکرد میگفت کاش قبول شی
کاش بیاری
مامانم از من خسته تره من از اون بدتر
دعا کنید من شرمنده نشم