چند روزه حرف میزنیم باهم، ایندفعه بیاد ک بریم بیرون
میخوام بگم که دیگه ادامه ندیم 😔
با اینکه دوسشدارم و خواهم داشت حتی تا مزار ،خوبیاش همیشه تو ذهن و قلبم میمونه و مونده،
خسته ام از همه چی، توان ادامه دادن ندارم ،زورشو ندارم، با اینکه دلم میخواد باشه ،وقتی قرار نیست هیچوقت ازدواج کنیم چرا باشیم باهم ،خیلی خیلی دلم میخواد باشم باهاش
اما تو بلاتکلیفی موندنو دوستندارم همش ترس رفتن داشته باشی که کدوم روز میره.
۹سال بسمه، تاوانشم با هرچی که فکر کنید دادم.
تاوان اشتباهاتمم دادم. تاوان دلی که شکستمم دادم.خسته ام الان از همه چی ،
فکرم انقدر درگیر کرده نتونستم بخوابم
همه جام درد میکنه ،😭