ببین من نمیگم ازدواج بده اتفاقا ازدواج خوب خیلی هم خوبه، یه حامی خوب، یه همراه بادرک و شعور و یه مرد واقعی که از محبت و عشق سیرابت کنه به به واقعا چه شود! اگه کاری باشه و وضع مالیشم اوکی باشه که دیگه نور علی نوره! اما خودمونیم چند درصد مردای جامعه ما این شکلین؟ چند درصدشون انقدر ایده آلن؟ اکثر آدما بالاخره یه نقطه ضعف و یه سری اخلاقای بد دارن که البته شدت و ضعفش فرق می کنه زن و مرد هم نداره. پس به احتمال زیاد با هرکی که کنی بالاخره یه سری مشکلات خواهی داشت که باعث میشه کم کم متوجه بشی اصلا خوشبختی نه تو مجردی بود نه تو متاهلی! خوشبختی یه جایی درون خودمونه ولی ما فکر می کنیم یه جایی اون بیرونه برا وقتیه که شوهر کنیم یا وقتی ازدواج کردیم و دیدیم اونی نیست که فکر می کردیم بازم میگیم اگه برگردیم به مجردی خوشبخت میشیم! غافل از اینکه تنها عنصر ثابت این شرایط متغیر خودمون هستیم. این ماییم که اگه بدونیم از زندگی چی میخوایم تو هر شرایطی راه خودمون رو پیدا می کنیم. من درکت می کنم چون منم مثل اکثریت زنان این جامعه تحت تاثیر محیط همیشه فکر کردم یه اتفاق خاصی باید بیفته یه آدم خاصی باید بیاد و تو یه زندگی رمانتیک و بی دغدغه من رو خوشبخت کنه همین تفکر باعث شد نه از مجردیم لذت ببرم نه بعد از ازدواج و دیدن چالش های متاهلی احساس خوشبختی مطلق کردم!
اینجا بود که تصمیم گرفتم فکر کنم ببینم اشکال کارم کجاست دیدم اشکال خود منم و تعریفی که از زندگی داشتم و دارم، شروع کردم به پیدا کردن علایق و کشف درونیات و توانایی های خودم نمیگم خیلی موفق بودم ولی میتونم بگم که تغییر رو حس کردم.کاش اینا رو تو مجردی می دونستم و زمانم صرف افسردگی و رویای ازدواج نمیشد و از زندگیم بیشتر استفاده می کردم. ببخش پرحرفی کردم امیدوارم رو حرفام فکر کنی عزیزم.