خسته شدیم دیگه
از پدری که همیشه به فکر مادرش بوده و بعد از فوت مادر حالا چسبیده به تک خواهرش .... من نمیگم به خواهرش احترام نذاره اما خب مادر و ما هم مهمیم
۳۰ ساله که جیگر مادرم خونه از اینکه همیشه این ها تو اولویت بودن و هستن ...... ۵ تا برادر هستن حاضرند جونشون واسه خواهرشون بدن اما زن و بچه تعطیل.....
دعوا از اینجا شروع شد که مادرم شبی گفت فردا میخوام برم چکاپ پول بده ، پدرم گفت قسط دارم ندارم ولی دروغ میگه ماهی ۷۰ ۸۰ میلیون درامدشه همیشه میگه ندارم ندارم ولی واسه اون ها خوب داره، به ما که میرسه کاسه ندارم دستشه، هفته پیش گویا عمه ام رو برده بودن دکتر واسه زانوهاش چکاپ اما در کنارش ماموگرافی ، سونو کبد کلیه .... همه جاش هم چک کرده بودن که خیالشون راحت بشه
منم گفتم تو همیشه واسه ما نداری
کی داشتی ؟؟؟