یه خواهرشوهردارم خیلی مفت خوره تقریبا هر ماه تماس میگیره که دلم برا بچهها تنگ شده میاد خونه ما وبرای ناهارو شام میمونه بعد شبی خونه مادر شوهرم بودیم خواهرشوهرم تو جمع گفت اخر هفته ما شام میاییم خونتون من از طرف تو همه رو دعوت کردم خودش خیلی خیلی خسیس ومفت خوره گفتم به چه مناسبت با کمال پرویی و بدون خجالت گفت خونه داداشمه مشکلی داری گفتم شرمنده چرا نیان خونه تو گفت من دعوت کردم خونه داداشم مشکل داری کلید خونه روبده خودم میام غذا درست میکنم خیلی ناراحت شدم گفتم شرمنده من تو ایام عید سه سری دعوتتون کردم اگه بخوام ولازم بدونم خودم دعوت میکنم اونم تو جمع گفت خونش نرید خانم بدش میاد وجاریهام خندیدن خیلی ناراحت شدم اخه ادم اینقدر مفت خور یه بار تو وعده بگیر یه بارم تو بگو زشته این همه ما میریم یه بار اونا بیان من بچم کوچیکه به خدا مهمونم بودن غافل شدم از رو پله افتاد سرش شکست بعدم همشون مثل طلبکارا ریختن سرمن که چرا بچه خورده زمین حالا بهم پیام داده ازدستت ناراحتم خونه داداشمونه زحمت کشیده داداشمونه تو سختته
باید بذارید همسرتون بگن نه شما
کوتاه نیا
ولش کن جواب پیامشو نده همونجا بهش خوب گفتی
من بودم تا اخر عمرش دیگه دعوتش نمیکردم
باید محکم تر بگی. بگو خونه داداشته درسته ولی مفت خوری هم حدی داره
بگو خونه من و داداشته
من هم تصمیم گیرندم کی تو خونم رفت و ءمد داشته باشه و لازم بدونم خودم دعوت میکنم
دختره بیشعور😐
گمونم زیادی بهش رو داری چ بی پروا حرف میزنه
اقوامید؟
چقدر پروعه خدا صبرت بده
چه خوب تونستی جوابش مودبانه بدی من خیییلی خجالتیم
بگو اتفاقا داداشت گفت دلم هوای خونه و دستپخت خواهرمو کرده
شما ک دست به دعوتت خوبه همه رو همون آخرهفته دعوت کن خونه خودت تا راه خونت یادمون نرفته
بهش بگو داداشت تنها زندگی نمیکنه خونه منم هست. انقد بدم میاد فکر میکنن از خونه داداششون بیشتر از زنش سهم دارن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
