نمیدونم شناسایی بشمم مهم نیس چیزی برا پنهون کردن ندارم
بعضی آدما مثل دندون عقلن! شاید با حذفشون یک دفعه درد زیادی رو تحمل کنی؛ اما باید حذفشون کنی و ازشون بگذری تا مجبور نباشی مدام یه درد تدریجی رو تحمل کنی...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بشمم مهم نیست هیچ جا چیز خاصی نگفته م که نگران باشم کسی بخونه یا بفهمه
هیچکس به اندازه ی کسی که که ترکت کرده تورو تماشا نمیکنه! میخواد مطمئن شه که اشتباه نکرده ! بهش نشون بده که اشتباه کرده ... تو هیچوقت نمیفهمی چقدر آسیب دیدی تا وقتی که یه نفر باهات درست رفتار میکنه ... لا به لای تلاشهات برای نجات رابطه یا زندگی مشترک اینو یادت باشه: تو هیچوقت نمیتونی آرامش و خوشحالی رو جایی پیدا کنی که همونجا گمش کردی... گفت : تو عقب کشیدی یا جنگ تموم شد؟! گفتم : به جز من کسی نمیجنگید که؛ من که عقب کشیدم؛ جنگ هم تموم شد!
یه مادر داری که نفس میکشه؟؟ خوشبختی و خودت بی خبری حسودیم میشه🥲 به همههههه ی اونایی که مامان دارن و تو بغلش🫂 اروم میشن..🥲. مادر ای زیبا ترین شعر خدا..... روحت شاد😔
روله ی کوردم.🕊🌞 ما دخترهای غمگینی بودیم که ارزوی یک روز بدون حجاب بیرون رفتن را داشتیم،. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی خودمان را گول میزدیم .و خاطرات دزدکی مدرسه٫سختگیری های پی در پی مدیر بخاطر برداستن ابرو .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه سرمان نباشد. ابروی پدر را که دستش خونی است ببریم یا چشم سفید باشیم. ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل عروسک خیمه شب بازی. بازی کنیم و دیگر چیزی را حس نکنیم. و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…