تو این دنیا هرچی صربه هست من خوردم عاشق یکی شدم خواهرم با اون رل زد به سختی فراموشش کردم عاشق یکی دیگه شدم اونم دخترداییم که با من لجه با نقشه خواهرم با این پسره رل زد منم از هیچی خبر نداشتم امشب با پیج فیک به کراشم پیام دادم بعد از کمی چت گفت تو بارانی خواهر بهار هرچی گفتم نه گفت هستی ولی چیزی نکفتم یک دفعه عکسی که من امروز صبح با دختر داییم تصویری حرف میزنم که دخترداییم اسکرین شات گرفته بوده منم تازه از خواب بیدار شدم بدون ارایش و فی لتر فرستاد واسم با چنتا خندهه😭😭
واقعا چرا خدا با من اینجوری میکنه یه روز خوش ندیدم تابحال