الان زندگیم تقریبا آروم شده اما نمیتونم فراموش کنم گاهی خیلی کینه ای میشم دوس دارم دعوایی کنم باهاش فقط بخاطر دخترم آروم میشم
منم الان زندگیم آرومه گذشته ها یادم میاد ازش متنفر میشم
کاش مادر منم میفهمید اینجوری نمیشد اکه ولمون نمیکرد نمیرفت هیچ وقت تو این شرایط نمیموندم هیچ وقت انقدر اذیت نمیشدم
هیچ وقت طلاق نگیرین من که مامانمو ندیدم ولی میدونم اون خودشو‌نجات داده و الان حالش خیلی بهتر از منه
کسی که پدر مادرش نخواستنش مگه مادربزرگ و عمه عمو بهش رحم میکنن
متاسفم آدم هیچوقت نمیتونه بچشو ول کنه من دارم دختر همسرم رو بزرگ میکنم وقتایی که بحث میکنیم می‌ره یه گوشه فقط نگامون می‌کنه چند وقت پیشا منو شوهرم به حدی بحث کردیم که شوهرم گفت برو منم داشتم جمع میکردم که برم ولی همه دلم پیشش بود فقط باگریه نگامون میکرد آخرشم همسرم به غلط کردن افتاد ولی خیلی بچه های طلاق معصومن خیلی اذیت میشن
وایی قدر منم مث شمام گذشته ای که نمیتونم فراموش کنم با اینکه الان حال زندگیم خوبه سکر خدا ولی گاهی با هر اتفاق احساس میکنم اون گذشته باعثشه و برام یاد آور میشه
فقط زندگیتو تلخ میکنی. هیچ ثمره دیگه ای نداره
منم خیلی روزهای سختی دارم برام دعا کنید زندگی ارومی داشته باشم .منم نمیتونم بچه هامو تنها بذارم بدون اونا میمیرم
خدا براهردومون جبران کنه هم براشوهرم جبران بدیایی که کرده،هم برا منی که موردبدی واقع شدم میخوام که خدابرامون جبران کنه چون من نمیگذرم وازخداهم میخوام که نگذره اگه نمازروزه بودحق خودشه ولی حسابه بدیهایه یکنفردرحق یکی دیگست اگه دل خودخدا رضامیشه میتونه جواب دلشکستنای بنده شوبده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
