و هنوزم عادت نکردم ب اینجا بودن
اینقدرررر دلم برای شهرم تنگ میشه... ک قابل گفتن نیست
مریض میشم دلم میگیره و کلا هر اتفاقی ک برام میوفته حس میکنم تو شهر خودم بودم اینجور نمیشد
دلم برای خیابونا مردم حتی حرف زدن همه جا ب زبان خودم تنگ شده
کسی شهر غریب بوده؟
عادت کردین؟
عشق ب وطن (زادگاه) عبادت است
خداروشکر کن تونستی تهران خونه بگیری
مهاجرین تهران، هم برای خودشون معضل‌ند و هم برای اهالی تهران.
من ۱۰ سال موندم عادت نکردم
برگشتم شهرم
ولی دیگه کسی منتظرم نبود
همه به دوری عادت کرده بودن
و منی که از تهران اومدم جای دیگه و هنوز انگار تو سفر هستم یا روز اولی هست که اومدم وقتی میرم تهران آرامش میگیرم
من عادت دارم از وقتی دانشجو شدم دیگه برنگشتم شهرمون الان ۲۰سال شده
یه لحظه حس کردم خودم تاپیک زدم .۱۴ سال تهران بودم یه ساله اومدم اطراف تهران
من یکسال اومدم‌کرج شاید خیلیا فکر بد کنن اما از شهرخودم بیزارم واقعا ! راحت نبودم دلبستگی م هیچی نداشتم الان کلی سرگرمی برای خودمو پسرم فراهم شده
از کدوم شهری
من رفتم عادت نکردم برگشتم واقعا غیر قابل تحمل بود با اینکه شهری که بودیم از نظر امکانات در قبال شهرمون مثل بهشت و بیابونه ولی اصلا نتونستم تحمل کنم آدم شهر خودش باشه شب که سرش رو بزارن رو بالشت با حس امنیت میخوابه اخیش چه حالی میده ،😅
