من کلا خجالتی ام زیاد نه ولی هستم قبلا اینطور نبودم تازگیا شدم
من تقریبا دو سه هفته قبل با همسرم عقد کردیم
اولین بار که قرار بود برم خونشون از استرس و خجالت حالم بد شده بود صورتم قرمز و نمیتونستم از ماشین پیاده بشم برم جلوی درشون چه برسه توی خونه آخرشم با هزارتا حرفای همسرم رفتیم بالا از خجالتم حتی نتونستم سلام علیک درست حسابی بکنم موقع شام حتی غذا رو هم با حساسیت میخوردم میگفم نکنه سوتی بدم نکنه بد غذا بخورم بخندن بهم
یکی از دلایلش هم اینه که مادرش معلمم بود یه زمانی و اصلا باهاش راحت نیستم از پدر و برادرش هم خیلی فاصله میگیرم و خجالت میکشم
چند بار هم رفتم بعد اولین روز بازهم اونطور بودم
خیلی اذیت میشم نمیدونم چیکار کنم من خیلی اینجوری نبودم معمولی بودم از موقع ازدواج به این روز افتادم حتی جلوی همسر هم
شما اینجوری بودین؟چیکار کردین؟یا من خیلی حساسم و غیرعادی؟