داستا از این قراره که
ی دختر خیلی خیلی خیلی خالزنکه من ی بار رفتم باهاش بیرون که با دوستام ی چالش گرفتیم این دختر خیلی حسود و خیلی دو رو اومد بود پیش من کلی حرف زد که چون لیلا خودش چالش رو خب انجام داده و من میدونم ویو زیاد نمیخوره نه من رو تگ کنید نه پست مشترک بزارید الان ما گذاشتیم کار که اون گفت رو هم انجام دادیم
بعد دیدیم پستمون تو ۷ ساعت ۲هزار خورده ای ویو خورده بعد اون گفت که منو هم تگ کنید پستم مشترک بزارید ولی دیگه ویراش نشد برای همین قهر کرده بود ما هم از دلش در آوردیم در حالی که خودش گفته بود نزارید منو
بعد اومد تو گروه ی چالش هست جدیدن ترند شده میگه بریم اون رو بگیرم من دانش جو هستم امتحان دارم خیلی هم امتحانشون سخته چون پدرش جانبازی بهش الکی نمره میدن ولی ما باید بخونیم منم گفتم که من نمیتونم بیام باید درس بخونم از اون ورم بعد امتحانا باید برم شهرستا ۴ روزه میگه من که از تو ناراحتم منم بهش گفتم دوست ندارم بیام اونم رفته با کل کلاس تکی تکی صحبت کرده منو بده کرده الان کل کلاس از من بدشون میاد
خیلی حسود چون ما چالش گرفتیم می خواد ی چالش بگیره ویوش رو بخوره
حالا به دوستم پیام داده اسکرنش رو میفرستم قرار فردا باش حرف بزنیم شما بگید چی بهش بگم فردا