همسرم کارش ی شهره دیگس اینا
دیشب تلفنی حرف میزدیم گفت فردا میرم ورزشگاه برای دیدن بازی تراکتور
گفتم نه عزیزم گف چرا
چون ی بار رفته بود اوموقع بحث کرده بودیم نگفته بود
منم اینو بهش گفتم
گفتم ک نمیتونم اجازه بدم
اونم چیزی نگف دیگ حرف عوض شد
امروز ظهر پیام زنگ تو دلم گفتما این ی کارش افتاده بعد ک جواب دادم
یکم ک حرف زدیم
گفت میریم ورشگاه اینا منم گفتم حرفمو دیشب بهت زدم
بعد ک قطع شد تو پیام رسانی پیام داد
ک پیش اونا نتونست بگه
ک من میرم تو در حدی نیستی برام تصمیم بگیری
ارزش قاعل نمیشم مهم نیستی گوه نیستی
من میرم و فلان کلی حرفا
بعد من با ی مشاوره حرف میزنم
میگ ک واسه قتل نرفته بود ک بخای اینبارو اجازه ندی
زن وظیفشه اجازه بگیره ن مرد
اون احترام گذاشته ک بهت گفته
وگرنه ازت دوره میتونست نگه بره
من زنم با من اینکارو بکنه زندگی نمیکنم
اشتباه بوده ک گفتی ن میگفتی برو تشویقش میکردی
کلی حرفا
اخه برای من سخت اومد خانوما
چون من سره کوچه میرم انتظاز داره بگم
اون ی بار نگفته بود نخاستم بگم یکمم خودم زیاد گیرم میدم
الانم رفته دیگ ن ب پیامم ن ب زنگم جواب نداده از ظهر منم دیگ خب جواب نداده دیگ هچ
الانم ک ن پیامی ن زنگی
بنظرتون باید چیکار کرد؟!