یه شب خرید بودیم به شوخی بهش گفتم لپ لپ بخر برام...
تو اون مغازه نداشت
فرداش خرید اورد🥴
داخلش یه نقاشی دلفین داشت که باهم رنگش کردیم
کش چهل گیس ریزااا
یه ماکت فیل که سرهم میشد
با یه توپی شیطونک بزرگی که ضربه بش بخوره چراغ توش روشن میشه
شاید فکرکنین قربانیان کودک همسری هستیم
ولی ۲۵ و ۲۸ سالمونه 🥴
بعد من انقدر ذوق کردم نتونستم خودمو کنترل کنم
بردم نشون مامان بابام دادم همون لحظه 😂😐اونام خندیدن
خلاصه که انقدر نگین دخترا پرتوقعن با اینام شادمان میشیم
با تچکر😋😌