قفسه سینم درد میکنه
تا یکم حرص میخورم ناراحت میشم اینطوری میشم
صبر و تحملم و از دست دادم هرچی ب خانوادم میگم با من کاری نداشته باشین هیچی بهم نگین باورشون نمیشه
آخر برم تيمارستان میفهمن
دارم میمیرم از درد
مامانم میگه قلیون میکشی برا اونه
ولی حرص خوردم و عصبی شدم میگم شاید از اون باشه چون قلیون همیشه میکشم