من رانندم بود بعد یا مامانم بودم دستشوییم گرفته بود خونشون همون نزدیکیا بود رفتم باهاش دستشویی حالا یهو مامانش جلو منو گرفته هفته دیگه میایم خواستگاری تو چقدر خوشگلی 😂😁 حالا منم دستشوییم داشت می‌ریخت
قبلا البته چند بار مسافرش بودم
الان یه بچه ۵ ساله داریم
دستشویی پربرکت🤣😂😂
تو دانشگاه باش دعوا میکردم
مامان بچشم حالا😞😂
والا وا هنوز اشنا نشدیم
اخی عزیزممم
رفیقِ رفیقم بود
تو کافی‌شاپ دیدمش و پیشنهاد دوستی دادم و دوست شدیم و...
تو محل کار ایشون آشنا شدیم
با دوست شوهرم دوست بودم 😑😑 اما مهر شوهرم به دلم نشسته بود و ادامه ماجرا دیگه معلومه چی شد
اومدم بحر تماشا
یه گوشه کامنت بخونم😭😂
ت راه مدرسه رفتن دیده بود منو بعد اینکه دختر داییشم هستم از بچگی ندیده بود منو یهو میبینه عه ی دختردایی این شکلی داشتم پس برم بگیرمش😂😂
از طریق پایان نامه دانشگاهم باهم اشنا شدیم
مجازی اشناشدیم تازه چند ساعت بود واردبرنامه نزدیکا شده بودم عکسم پروف بود پیام داد چ خانم زیباونجیبی و باقی ماجرااا🤣نزدیک چهارسال دوست بودیم وازدواج
کراشم بود تو دانشگاه
انقد دوستش داشتم که داشتم میترکیدم
تهش نیومد جلو
خودم رفتم پیویش با کلی ناز و ادا گفتم ازت خوشم میاد
گف قرار بذاریم و.....
رفتیم بیرون دیدیم چقد با هم اوکییم و رل زدیم
سه سال بعدش خواستگاری و....
ولی من که حس می کنم خودشم ازم خوشش میومد یه جورایی
حداقل از قیافم خوشش میومد
چون چن بار وسط کرم ریختنام دیدم داره نگام می کنه
