البته بچه که نیست ،یه بچه ی ۲۴ الی ۲۶ ساله ست ،فقط میدونم سنش تو این بازه اس و دقیقشو نمیدونم ،سال بالاییمه و هم دانشگاهیمه ،تا حالا از نزدیک ندیدمش و از مجازی دنبالش میکنم و چند باریم ازش سوال پرسیدم ...
و خوب تو یه گروهیم هستیم با هم ...
این فرد یه آزمون خیلی مهم داره ،سه روز قبلشم باز یه امتحان مهم داره ولی مهمتر از قبلی نیست ،بخوام دقیقشو بگم سه روز قبل از آزمون رزیدنتیش دانشگاه یه برنامه ی آزمونی چیده برای یه چیزی ،منم شرکت کردم و بدنرین تاریخیه که دانشگاه گذاشته و هر کاریم کردیم عوض نشد که نشد ...
بعد من سر اینکه برنامه ی هفتگیم به خاطر درسای دانشگاه و امتحانای پشت سر هم به هم ریخته ،رفتم تو پی وی نماینده ی کلاسو هر چی تونستم گفتم محترمانه ولی با جنگ و دعوا 😬خداییش خیلی حالم بد بود اون دقیقه ...ولی این بچه اینقدر تو گروه مودبانه حرف میزد سر این مسئله ،وای خدا خیلی با شخصیته،تهشم گفت هر چی خدا بخواد و خیره ،بدون دعوا و در ارامش🥺حتی منو وقتی حالم بد بود تشویق کرد که رویاهامو ببرم جلو فارغ از هر چیزی و از شکست نترسم ...
خیلی غبطه میخورم به حالش ،چه قدر خوبههه این بشر ...
یه بخشی از زندگیشم میدونم البته و میدونم تو گذشته اش ناکامی و ...هم داشته و آدم کاملی نیست ولی بازم خیلی خوبهههه ،کاش منم اینقدر در مواجهه با مشکلات متعادل برخورد کنم 😅
شاید تجربهه ی خانوادگیشم بی تاثیر نباشه ...نه که همه دکترن و خفن 😬😂اونم هست ...
اه ،فکر کن یا خودش یا یکی از فامیلاشون همسایه ام هستن ،از روزی که فهمیدم همچین ذوق دارم ،کاش خودش بود 😂دلم میخواد از نزدیک ببینمش ،فکر کنم دوشنبه بالاخره میبینمش 😁