بعد مادرم یه تعارف زد که ظرف بشوره تا پای ظرفشویی رفت ، توقع داشت بیان از دستش بگیرن ، نشون به اون نشون ظرف سی نفرو کف مال کرد یه خواهر عروس هم اومد کمکش ، همه دخترا و عروساشون و عروس ما نشستن ، کارد میزدی خونم در نمیومد ، نیم ساعت طول کشید
بار دومی بود خونشون میرفتیم