بعد مادرم یه تعارف زد که ظرف بشوره تا پای ظرفشویی رفت ، توقع داشت بیان از دستش بگیرن ، نشون به اون نشون ظرف سی نفرو کف مال کرد یه خواهر عروس هم اومد کمکش ، همه دخترا و عروساشون و عروس ما نشستن ، کارد می‌زدی خونم در نمیومد ، نیم ساعت طول کشید
بار دومی بود خونشون میرفتیم
اصلا مادرتون نباید میرفت تو آشپز خونه به عنوان بزرگتر
دیگه تعارف اومد نیومد داره
حالا عروسمون خونه ما میاد ما نمیزاریم ظرف بشوره ، شاید از ده باری که اومده یبار شسته اونم ظرف ده نفر
میگیم تازه عروسه ، بزور از دستش گرفتیم بارها
خودت بلند میشدی میشستی
ار اون خواهر شوهر هاییی
تعارف اومد نیومد داره دیگه 😂😂
مامانت باید همچین کاری نمیکرد تقصیر خودشه
شما خودت هم نرفتی کمک مامانت؟!!!!!!! میرفتی میگفتی مامان جان شما بزرگتری، زشته برو بشین
این همه جوون، شما ظرف بشوری؟!!!
یا خودت میشستی یا اونا میومدن از دستتون میگرفتن
خودتم که نشستی
وااا
ناراحت بودی خودت از دست مادرت میگرفتی
اونا علم غیب نداشتن شما تعارف الکی میکنید
مادر شما ظرف شست؟
خب تقصير خودش بوده شما هم نبايد ميذاشتيد ميگفتيد مامان كمرت درد ميگيره اينهمه ادم اينجا هست
دیگه گذشت
تو میرفتی جای مامانت میشستی اگ خیلی دلت ب مامانت میسوخت
