بهونه میاره میگه مامانت دخالت میکنه
خودش همه مسائلمونو به مامانش میگه
رفتیم خونشون حرف بزنیم اشتی کنیم کلی بی احترامی کردن اخرشم گفت نه طلاقت میدم نه باهات زندگی میکنم
مامانش برگشت گفت دخترتونو به ما انداختین خودش کلی فحش داد کلی تهدیدم کرد گفت تو دادگاها میدواونمت الان میگه من نگفتم اگه گفتمم عصبانی بودم من تو و زندگیمونو دوست دارم بیا بریم سر زندگیمون اونم تازه از دادگاه میبرمت سر زندگیمون حتی حاضر نیست بیاد با خانوادم حرف بزنه