همیشه از اینکه واقعیت زندگیم رو ب کسی بگم خجالت میکشیدم ولی الان میگم... من ۱۶ سالمه و همسرم ۳۴ سالشه ،( ۱۸ سال تفاوت سنی)
۷ ماهه عقد کردیم ، داغون شدم از دستش ، با اینکه عروسی نکردیم ولی من رو کامل محدود کرده ، مدرسه نمیزاره برم ، باشگاهم رو کنسل کرد ، باورتون میشه حتی خونه بابام هم هفته ای ی بار حق دارم برم؟ و الان همش خونه مادر شوهرم هستم و عذاب شده واسم :)
هر چی باهاش صحبت کردم درست نمیشه چون ذهنیتش این هست ، ولی از یه سر خیلی بهم توجه میکنه ، از لحاض های دیگه احترام میذاره ، ولی من آزادی میخوام :) نمیتونم اینجوری کنار بیام
راهنمایی لطفا)))))