2733
2734
عنوان

مامانم اعصاب برام نذاشته😑

121 بازدید | 8 پست

بابام چند روزه باهام خوب شده🫠

هی میاد میگه افسردگی داری بیا بشین توی پذیرایی همش وی اتاق تاریک در بسته ای منم گفتم گناه داره رفتم توی پذیرایی گفتم راستی بابا مامان میخواد ببرت یه جایی(قرار بود بهش بگه برن خونه ببینن واسه خرید)یهو داد زد سرم ک غلط کردی اینطوری گفتی شاید من خودم میخواستم اینو بگم به بابات و کلی فحش🥲

من با ذوق اینطوری به بابام گفتم 

اعصابم خورد شد داد زدم سر بابام گفتم حالا هی بگو بیا بشین پیش ما حالت بهتر بشه اومدم توی اتاق درو محکم بستم 

اصلا تحمل رفتاراشونو ندارم کم آوردم دیگه ۱۸ ساله دارن اذیتم میکنن


به نظرتون حق داشتم عصبی بشم؟

مارا با بی وفایان  صنمی نیست.اگه قیامت قصه باشه من تو رو کجا ببین امشو و یادت دواره  دلم تنگه بی قراره ،امروز دواره جور هرشو،یادت حبس ای اتاقه،در و دیوارِ دلم،کوچه و کوچه ی خیالم،گشتی قصیله خوده،ایییی ظالممم🙂🖤ظاهری آرام دارد باطن طوفانیم،کاربری از ۱۶ ام دست دو نفره مسی و زهرا

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
منظورت از اذیت کردنا همین چیزاس؟اگه ایناس ک حساسی

نه عزیزم 

نمیدونی چقدر اذیت شدم توی این خونه و عذاب کشیدم

مارا با بی وفایان  صنمی نیست.اگه قیامت قصه باشه من تو رو کجا ببین امشو و یادت دواره  دلم تنگه بی قراره ،امروز دواره جور هرشو،یادت حبس ای اتاقه،در و دیوارِ دلم،کوچه و کوچه ی خیالم،گشتی قصیله خوده،ایییی ظالممم🙂🖤ظاهری آرام دارد باطن طوفانیم،کاربری از ۱۶ ام دست دو نفره مسی و زهرا
خب مگه فضول بودی  باباااا مامان میخاد ببرتت جایی  چ لوس

لوس چیه😑

خب ذوق داشتم گفتم مامانم نمیگه خودم بگم به بابام 

برای اولین بار اومدم بیرون از اتاقم 

مارا با بی وفایان  صنمی نیست.اگه قیامت قصه باشه من تو رو کجا ببین امشو و یادت دواره  دلم تنگه بی قراره ،امروز دواره جور هرشو،یادت حبس ای اتاقه،در و دیوارِ دلم،کوچه و کوچه ی خیالم،گشتی قصیله خوده،ایییی ظالممم🙂🖤ظاهری آرام دارد باطن طوفانیم،کاربری از ۱۶ ام دست دو نفره مسی و زهرا
2740
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687