2737
2734

سلام بچه ها ، این قضیه رو من از وقتی یادمه همیشه برام جالب بوده ، دوس داشتم بنویسم بقیه هم بدونن ، از قبل تایپ کردم ، زیادم طولانی نیست 

این قضیه واقعیه و مال یکی از اقوام دور پدر بزرگمه ، فقط تاریخا و سن و سالا شاید یکی دو سال تفاوت داشته باشه چون چند تا از بزرگامون اینو تعریف کردن و بخاطر سن بالاشون ممکنه اشتباهی گفته باشن


ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

سال ۶۲ یه خانمی بوده و یه پسر بچه ی ۴..۵ ساله داشته ( اسم مستعارشو میذاریم محمد )و تو یه روستا زندگی میکردن ، یه روز خبر میارن یکی از جوونای رعنای فامیل و روستاشون که خیلی هم همه دوسش داشتن و عزیز بوده تو جنگ شهید شده،  اون خانم هم خیلی ناراحت میشه وسرا سیمه و بدون توجه به محمد  راهی خونه اون شهید میشه ... محمد هم به دنبال مادر میره و اشتباهی میفته توی جاده که یه زن از راه میرسه و با خودش اونو میبره ، اون زن یه ماشین میبینه و بهش میگه منو ببر فلان جا ( اسم یه محله معروف که حالت ترمینال بوده و توی شهری نزدیک روستا بوده ) مثلا میگه منو ببر هفت تیر

محمد فقط چهار پنج سالش بوده اما این کلمه هفت تیر و پوشش محلی که مادر خودش داشته رو یادشه ، مثلا اون کلاهی که تو روستاشون خانما سرشون میذاشتن مونده تو ذهنش

2728

اون زن محمد رو با خودش میبره به یه استان دیگه و باهاش گدایی میکنه ، وقتی محمد ۱۲ سالش میشه و چون بزرگه دیگه کسی دلش نمیسوزه بهش پول بده ، زن هم دیگه بهش احتیاجی نداره میبرتش تو ترمینال به یه راننده اتوبوس میگه این بی کس و کاره من تا حالا ازش مراقبت کردم دیگه نمیتونم ، بذار شاگرد تو باشه و تو اتوبوس جا خواب بهش بده

خلاصه محمد چند وقتی هم پیش راننده میمونه ، راننده که میبینه بچه ی نجیب و مظلومیه با خودش میبرش خونه ی خودش برا خواب و غذا و این چیزا ، تو سفراش هم با خودش میبرتش، تا محمد ۱۸ ساله میشه و خانواده ی راننده اعتراض میکنن که این دیگه بزرگه و میفهمه و دیگه حق نداری بیاریش خونه

راننده هم تو یکی از سفراش دم یه رستوران بین راهی که تو سفرا باهاش آشنا شده میمونه ، صاحب رستوران هم محمد رو چند سال همراه راننده دیده و کم و بیش میشناستش ، یهو به ذهنش میرسه که به صاحب رستوران بگم بهش جا و کار بده

برا صاحب رستوران داستان رو میگه ، صاحب رستوران ۷ تا دختر داشته ،اونم قبول میکنه و میگه فقط یه شرطی دارم ، چند وقت بمونه اگه راضی بودم ازش ، براش شناسنامه بگیرم و اسم منم بعنوان باباش نوشته بشه و جای پسر نداشته م بشه و کسی نیاد سراغش دیگه

راننده هم قبول میکنه

خلاصه محمد چند وقت میمونه و دیگه صاحب رستوران براش شناسنامه میگیره و بعد از دو سه سالی هم ، صاحب رستوران ، برادر زاده خودشو براش نامزد میکنه

اولای دهه هشتاد وقتی محمد یه جوون ۲۰ و دو سه ساله بوده یه روز تو رستوران یه خانواده زو میبینه که خانومی که همراشونه یه کلاه (همون پوشش محلی روستا)مثل مال مادرش سرشه

به خانمه زل میزنه و فک میکنه مادرشه،  در طول چند ساعتی که اونجا هستن همش خانومه رو نگاه میکنه

خانومه هم سنش بالا بوده  و عصبانی میشه و به محمد حرفای بد میزنه و فک میکنه منظوری داره

2740

محمد هم گریه ش میگیره و خیلی ناراحت میشه

شوهر خانمه عصبانی میشه و به همسرش میگه این همسن نوه ی توعه چرا ناراحتش کردی اصلا نگاه کنه چه عیبی داره

محمد همچنان با صدای بلند گریه میکنه ، میرن پیشش ازش معذرت خواهی میکنن که محمد میگه شما از کجا هستید و من گم شدم چند سال پیش ، لباس مادرم مثل مال این خانم بوده

میگن ما از فلان جاییم ، محمد میگه این استان و شهر شما ، جایی به اسم هفت تیر داره ؟ اونام میگن آره و بهش میگن که حدس میزنیم پدر و مادرت کی باشن ، قول میدن برن و مطمئن شن که بچه ی کیه و بیان دوباره

اون خانواده هم از اطراف همون روستای پدری محمدن،  میرن و در ازای یه مژدگونی خیلی خوب ، خانواده ی محمد رو میبرن به اون رستوران ، محمد هم تا مادرشو از دور میبینه میشناسه و میره بغلش گریه میکنه

خانواده ی محمد میگن ما میخوایم ببریمش

صاحب رستوران هم میگه ما بهش وابسته شدم ، نامزد داره اینجا

خلاصه یه ماهی محمد با خانواده صاحب رستوران و نامزدش میرن روستای پدریش

اونجا خانواده اصلی محمد که میبینن محمد دوس داره برگرده پیش خانواده صاحب رستوران ، برا اینکه این ارتباط پا برجا بمونه و خیالشون راحت باشه ، یکی از دخترای صاحب رستوران رو میگیرن برا یکی از داداشای محمد

حالا بیست سالی میگذره ، محمد دو تا بچه داره و همچنان با خانواده اصلیش رفت و آمد داره و پیش خانواده قبلیش مونده ، خواهر ناتنی محمد هم  که زن داداشش هم میشه دو تا بچه داره و هم محمد هم خواهرش ، زندگیای خوبی دارن

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687