هر دفه بخوایم بریم بیرون مادرشوهرم راه میفته باهامون بعد جاریمم طبقه بالاشونه اونم هر دفه میگه بیاد
شوهرشم سرکاره خودش تنها پا میشه میاد بازم نیش میزنه
ایندفه هی مسخره میکرد ک این برو بیابون برا چی اومدین
مادرشوهزمم گف مرض داشتیم اومدیم هرهر میخنده
باز زنگ زده خواهرش مسخره میکنه من اومدم جای سرسبز
ما دوس داشتیم بریم کوه بچه هامون کوه دوس دارن