پسرم هشت ماهشه یکماهه هرچی باهاش حرف میزنم و نازش میدم حتی نگامم نمیکنه اما وقتی باباشو میبینه خیلی ذوق میکنه حتی اگه هیچکاری هم نکنه میره سمتش و میخنده ، خیلی ناراحت میشم من اینهمه براش زحمت میکشم ولی اصلا منو نمیبینه😔 یعنی تا اخر اینجوری میمونه؟
اگر مراسمی میرفتیم همش میرفت سمت بابام و بیتابی میکرد
الان خیلی سر به سر مامانم میذاره😂
لبه ی پرتگاه ایستاده بودم... خسته و ناامید دستانم را باز کردم تا بپرم ... اشک هام سرازیر شده بود قبل اینکه بیفتم بابا مچ دستم را گرفت و گفت کجا میخوای بری ؟ مگه خودت رو بهم نسپردی ؟ وقتی بابا من رو از پرتگاه کشید بالا خودم رو بغلش انداختم و در حالی که گریه میکردم گفتم تروخدا بابا تنهام نذار دیگه نمیتونم ادامه بدم
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
خیلی خوشحالم چون وابستم نیست راحت به کار و درس و استراحت میرسم😁
اولین بار که از سر در دانشکده پزشکی وارد شدم😍اولین بار که وارد بیمارستان شدم😍اولین بار که با بیمارا صحبت کردم😍تمام خستگی کنکورم فراموش شد...هنوزم وقتی تو بیمارستانم،احساس خوبی دارم...قشنگه که آرزوهات را زندگی کنی😍تلاش کنید کنکوریاا...به آرزو رسیدن ارزشش را داره🌸🌸🌸امضاهای شمام خود به خود پاک میشن؟