فقط بخاطر اینکه گفتم برا خونه مرغ بخر تازه پول خودمم دستشه همش سر کار میزاشت ونمیخرید منم اعصابم خورد شد البته چیزی بهش نگفتم فقط گریه کردم اونم سرسنگینه الان 4روزه.کاشکی منم میتونستم مثل اون بیخیال باشم به کارام برسم ولی دلم اشوبه فکرم دائم داره میچرخه حتی قرص آرامبخشم میخورم فاییده نداره شوهرمم یه ادم لجباز وغد ومغروره یعنی یه سنگ به تمام معنا الان که قهره یجوری به نفع منه اینقدر تو کارام فضولی نمیکنه هر کار بخام میکنم ولی این فکرمو چه کار کنم که دائم داره میچرخه دلم اشوبه تو رو خدا راهنماییم کنید
چقدر لجبازین
خدا صبرت بده
برو باش حرف بزن از دلش دربیار همه مردا مغرورن حالازیاد و کم داره ولی همشون مغرورن تو منعطفی خانومی بری باش شوخی کنی بخندی دیگه ازین جهنم راحت میشی
اهههه
همین الان پاشو برو یکی بکوب تو دهنش خون بالا بیاره
گیسشو بِکَن بگو هااااا چیههههه ارث باباتو خوردم مادرتو من کشتم؟ مرغ نخر مرررررررررغ نخر بخوره تو سر ننه بابات
خوب میخواسته چی بخوره
یعنی برای شکم خودشم لجبازه
عجب
دیگه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
