اگه شما مادرشوهرتون بیمارستان بود سریع خودتون و میرسوندین با وجود اینکه یه فاصله ۲ ساعت از هم دارید و دو روز هم میموندین و به کل اعضای خانواده رسیدگی میکردین تا مرخص شه. بعد الان که خودتون حالتون بد و دکتر گفته نزدیک بود سکته کنی و فلج شی انتظار نداشتین بهتون زنگ بزنه حالتون و حداقل بپرسه؟ اینم بگم دلیل بیمارستان رفتن خودشم هیچی نبود یعنی دکتر گفت کاملا سالم و مارو اسگل کرده
بله انتظار داشتیم
اره اونم‌خیلی زیاااااد
چرا انتظار تماسو داشتم.
حق داری انتظار داشته باشی
کلا هیچ وقت از مادرشوهر انتظار نداشته باش در عوضش هم هیچ وقت واسشون کاری نکن چون علم ثابت کرده مادرشوهرا گربه کورن و هیچ خوبی یادشون نمیمونه پس سریع خودت رو بهش نرسون به خانوادش رسیدگی نکن تا بعدا اینجوری بسوزی
من مجردم از این داستانای مادرشوهر و عروس چیزی نمی‌فهمم والا ولی کلا تو زندگی سعی کن از هیچکی توقع نداشته باشی حتی پدر مادر خودت چون توقع داشتن فقط باعث عذاب میشه بدون توقع باش ببین چقد اعصابت راحت تر میشه
اره خیلی تلاش میکنم اینجوری باشم ولی خب دلم شکست دیگه. مخصوصا که همسرمم هیچ حمایتی نکرد. یعنی توجیحشون نکرد از اونورم حرف حمایتی نزد که یکم دلم آروم شه. در حالی که یه مدت میومد از سرکار خونه یه بلوایی درست میکرد که مادر من گفته عروساش زنگ نمیزنن حالشو بپرسن تند تند باید زنگ بزنن یا بیان خونمون
واقعا باید همینکارو کنم. یسری لایق کوچکترین محبتی نیستن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
21 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
