بهم قول داده بود بریم جایی،صبح فهمید سوئیچش تو دفترشه ،کلید های دفتر هم تو ماشینه…ی کلید دیگشم دست دوستشه ک رفت شمال،هرکاری کرد نتونست دفتر باز کنه اخر گفتم نریم …با من دعوا ک تو چیکار داری میخوام شیشه ماشینمو بشکونم ب تو قول دادم باید بریم…..هم ترسیدم ازش هم هنگم ….هی میگه چرا حرف نمیزنی؟؟؟چی بگم بهش؟چیکار کنم الان؟