۳ ساعت فاصله داریم با شهرشون هر چند روز یبار ب بهانه دیدن بچم میان شامو ناهار منم واقعا با بچه سختمه از یطرف روزایی که خودشون نمیاد خواهرش زنگ میزنه خونه اید بیاییم خاله شوهرم دیگه خستم کردن حالا پخت و پز ب کنار فرداش خونه مثل بمب میترکه تا شب مجبورم جارو و فلان بچمم ب خواب توی محیط تاریک و اروم عادت کرده میبرمش اتاق هی میرن میان درو باز میکنن خوابید خوابید خوابیده باشه بیدارش میکنن خوابشم که بهم میریزه بیچارم میکنه تا چند روز امروز باز جمعه اس از صب ۳ بار زنگ زده مطمعنم میخاد مطمعن شه خونه ایم بیان منم جواب ندادم
سریع خونه رو ترک کنید.وسط اتوبان جواب بده.. صدای ماشینا بیاد..بفهمن خونه نیستید،😁
به همسرت بگو
سعی کن شما پیش قدم بشی بگی ما میخوایم بیایم اونجا
شما برو اونجا چند روز بمون بگو میخوام سیر ببینیدش
همین کارو بکن جواب نده به گوشیت زنگ زد به شوهرت بگو سوت بلبلی بزنع بگو بیرونیم اومدیم گردش😁
ماهی چند بار میان
مامانت نزدیکت نیست پنجشنبه جمعه ها بری؟
خوب میکنی جواب نده اصلا بعدم بگو بچه خواب بود گوشیم سایلنت
من جات باشم میرم اونجا هر هفته قبل اینکه بیان اینقد برو ببینم راست میگن بخاطر بچه اس
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
