جدیدا بابام خیلی بد مهمان شده ما دو ساعت میریم میشینیم قیافه اش گرفته اس اخم و تخم میکنه
البته بماند که مشکل بزرگی هم تو زندگی داره اما خب از شوهر من خارجه
دیشب خونشون بودیم تی وی روشن بود ما حرف میزدیم یا شوهرم به اخم و پرخاش میگفت ساکت باشید دارم نگاه تلویزیون میکنم البته ما هم راجب محتوای اون برنامه حرف میزدیم شوهرمم بدش اومد چیزی به اون نگفت ولی پاشد گفت خوابم میاد بریم خونمون
تو راه من هم گفتمش به تو اصلا ربطی نداشت با زن و بچه ی خودش بود میگفت حرف نزنین
ولی خیلی ناراحتم کاش میشد به بابام بگم چرا هر سری میام تازه بعد یه هفته رفتم خونشون این رفتار ها رو میکنه خواهر های دیگه ام یه روز در میون اونجان