من یه جاری بزرگتر دارم متولد ۶۵
خودم ۷۴
جاری کوچیکم۷۷
برادر شوهر آخرین هم مجرد هنوز
جاری بزرگم دختر دایی پدرشوهرم
جاری کوچیکه هم دختر برادر مادرشوهرم
من فقط غریبه ام
خودمون سه تا با هم خوبیم
ولی مادرشوهر دوست نداره ما با هم خوب باشیم
در ظاهر خیلی میگه با هم خوب باشین
ولی وقتی تنها میشه با تک تک ما
میگه فلانی چی پشت سرت گفت وی نگفت
خلاصه دو بهم زنی
ما هم توجه نمیکنیم