امروز صبح داشتم میرفتم خونه یکی از همسایه های قدیمی مون رو دیدم دختره چند سال پیش با یه میلیاردر تهرانی ازدواج کرد دیدم چقدر خودشو خوشگل کرده بود قبلا من خوشگل تر بودم اما از مشکلات الان داغون شدم در عوض اون معمولی بود یه ماشین زیر پاش بود ۵ میلیارد کیفش کوک بود میگفت امشب بلیت داره میره خارج من کاری بهش ندارم همیشه خوشبخت بشه ولی یه لحظه یاد خودم افتادم که سه سال صبحا ساعت ۴ بیدار میشود درس میخوندم ولی تهش شد ماهی ۳ میلیون ولی این دختره بدون کوچک ترین زحمتی هییی