2733
2739

امروز قراره خانواده م برن خونه ی یکی از اقوام دور تو روستا 

ولی من نمیخوام برم و یک هفته س همش دارم میگم نمیام ، درس دارم 

سنمم کم نیست ۲۰ سالمه بخاطر مهمانی بازی و مهمون اومدن الان دارم کنکور میدم 

به اصطلاح پدر حالا که یکبار مخالفت کردم همش میگه میندازمت تو زیرزمین درو ازت قفل میکنم تو سرکشی

بخدا خسته شدم چقدر بی پولی ، چقدر هرچی میگن بگم چشم ، بخدا منم آدمم دلم میخواد نفس بکشم 

آرزوهامو کشتن.

 لطفا لایک نکنید♥️🌸  نه تو می مانی،نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی به حباب نگران لب یک رود قسم و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم خواهد رفت آن چنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...🤍🕊
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687