من زایمان کردم بعد از زدن بخیه و فلان میخواستن تخت دوم رو تمیز کنن کمک بهیاره گفت تا توی سرویس بهداشتی یه آب به خودت بزنی تخت رو تمیز میکنیم و برات غذا میاریم
منظورش پایین تنه بود که بشورم
آقا من رفتم سرویس بهداشتی دوش حموم رو که دیدم عنان اختیار از کف دادم دوش گرفتم بعد در سرویس قفل شدنی نبود زنه با ترس اومد تو گفت تو چرا داری دوش میگیری بیا بیرون الان میفتی فلان گفتم ولم کن من دوش نگیرم نمیام بیرون دیگه سرسری دوش رو گرفتم زنده شدم رفتم بیرون نشستم روی تخت غذا رو آوردن ، وای غذا نبود مائده بهشتی بود هنوزم که هنوزه مزه ش زیر دندونمه به نظرم اون غذا واقعا از بهشت اومده بود انقدر چسبید که هزار لپی میخوردمش 😁 یادش بخیر واقعا 😁 دلم میخواد زودتر مهر بشه این یکی هم طبیعی بیارم واقعا لحظه لحظه زایمان برام شیرینه