یکی از ارباب رجوع های محل کارم خیلی پسر خوشتیپ و خوش اخلاق و پولداریه.ولی من خیلی ازش خوشم میومد.ولی عادت ندارم خودن واسه این مسایل پیش قدم بشم خجالت میکشم.تا اینکه یه روز به خط کاریم زنگ زد به یه بهونه ی خیلی مسخره که معلوم بود میخاد یه چیزی بگه ولی نگفت.منم زیاد روی خوش بهش نشون نمی‌دادم تا اینکه اون سری که داشتم کارش انجام میدادم نشست کنارم وقتی بقیه حواسشون نبود یهو ازم پرسید متاهلی یا مجرد منم یهو هول کردم که چرا این سوال پرسید اصلا جوابش ندادم فقط نگاهش کردم و هیچی نگفتم .الان دارم فکر میکنم که چقدر ازش خوشم میومده و آلان خیلی خوشحالم که یه نشونه ای ازش دیدم ولی دیگه الان نمیدونم باید چیکار کنم و چی بهش بگم و چطوری شروع کنم....چون الان اون فکر میکنه خوشن نیمده و فکر نکنم دیگه قدمی جلو بذاره تو راخدااا بگین چیکار کنم😭😭😭هرروز پروفایلش چک میکنم ولی نمیدونم باید چیکار کنم
بزارخودش بیاد اگه واقعا دوست داشته باشه خودش اول اعتراف میکنه
اونجوری که تو کم محلی میکنه میره با ننه بلیقیس
اون خوشش بیاد خودش باز پیگیر میشه
نه خودم حس میکنم همیشه میخاد یه چی بگه ولی می‌ترسه مثلا الکی میگفت من یه حسابدار میخام هردفعه پیگیر بود و میگفت میتونی واسم پیدا کنی به همین بهونه مرتب زنگم میزد منم خیلی جدی و خشک جواب میدادم یه دفعه الکی گفتم یه دوستام پیدا شده بعد یهو به اته پته افتاد و گفت نه میخام خودت بیای ...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
