همسرم مریض بود یکم
مادرشوهرم زنگ زد به همسرم ، جواب نداد، پنج شش بار پشت هم زنگ زد
بعدش انگار ب من زنگ زده بود یک بار ک من منوجه نشده بودم( سابقه نداره ب من زنگ یزنه مگر این مواقع)
بعد همسرم زنگ زد باهاش حرف زد بعد اومد ب من گفت یه زنگی بهش بزن
زنگ زدم نه احوال پرسب نه چیزی
با لحن بد گفت پسرم حالش خوبه ؟ چیکار میکنه؟
وای خیلی حرصم گرفته ازش
همیشه همینجوریه. اصلا نمیتونه خودش رو کنترل کنه