بچه ها من یکساله عروسی کردم خونه پدرم همه چی اوکی بود وضع مالی خوب و همه چی معین و.. ولی باهام رفتار درستی نداشتن خیلی محدود بودم جوری که دیگه از دستشون یکسره تو اتاق دوست داشتم بمونم و فقط موقع غذا و اینا میومدم بیرون درس میخوندم ،، نقاشی میکردم و...
کمبود محبت داشتم😕
خلاصه شوهر کردم ،،،، هم درس میخونم هم تو یکی از لاین های ارایشگری هستم و نیمچه درامدی دارم
وضع مالی شوهر زیاد اوکی نیس ولی از لحاظ محبت و رفتار تو ارامش کاملم
ولی بعضی وقتا خسته میشم میگم خونه پدر ی جور دیگه خوب بود ،،صبح پامیشدم پامو مینداختم روهم گوشی بازی میکردم میرفتم صبحانه اماده میخوردم میومدم درس میخوندم ناهارم اماده و بعد ی استراحت بعدش میرفتم کلاس و بیرون و و باز میومدم خونه شامم حاضر...
فقط ی حس خلا بین منو پدر مادرم بود هیچ نقطه مشترکی نداشتیم برا خوشگذرونی
ولی موقع عروسی دلم براشون تنگ میشد حتی الان بعضی روزا یک روز کامل عر میزنم از دلتنگی چون دوریم از هم
هعیییی....