من از یاران عشق مینویسم ن از شبنم ن از گل من ازآن پرستوی عشق مینویسم آری از پدر مینویسم که با نگاهش جاده عشق را نشانم میدهد و مرا در آینه زندگی تشویق به زنده ماندن و زندگی کردن میکندپدرم ای شهد آرزوهایم ای کوه استوار تو را تا ابدیت دوست میدارم سر مشق زندگییم را از تو از دستان پینه بسته ات ازآن نگاه خسته ات و از قد خمیده ات خواهم آموخت و خوب زندگی کردن را از کتاب زندگیت
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بنده خدا تو زايدي اون افسردیگشو گرفته دیگه 😒😒😒😒 شوهر منم همبن بود من محلش نمیدادم چون واقعا دست تنها عذذب بود اینم اینطوری میکردا دلم میخواست پاره اش کنم
من فقط یبار باردار شدم ک اونم نموند و افتاد ، اما شوهرم اون تایم خیلیییی مهربونتر شده بود ، وقت کاریشو کمتر کرده بود ک پیشم باشه بیشتر ، کلا از اخلاقش خیلی راضیم ، نمیدونم اگه بچه دارم میشدم اینجوری میموند یا ن ، اما کلا ایمهمه وقته زنشم ، هیچوقت بی توجهی نکرده یا بی احترامی
من احساس میکنم دلیل سردی مردا بعداز زایمان بخاطر اینه ک فک میکنن با اومدن بچه دیگه توجهی قبلی رو دریافت نمیکنن بنظرم عادیه به مرور زمان که به اومدن بچه عادت کردن درست میشن..