برادرشوهر اولیم خیلی بدگویی منو شوهرمو پیش پدر مادرش میکنه هم خودش هم زنش مدام باعث اختلاف و دعوا میشن دیروز انقد دلم گرفتم نیم ساعت سر سجاده نشستم خیلی از مدر شوهر پدرشوهرم ناراحت شدم بخاطر این همه تفاوتی ک بین بچه هاشون قاعل میشن و اصلا شوهرمنو و بچه هامو ادم حساب نمیکنن از ی طرف برادرشوهر اشغالم اتیش بیار معرکعه اس
خوابمم این بود ک دیدم داشتم ریش برادرشوهرم رو اصلاح میکردم و از ته میزدم با تیغ
بعد مادر شوهرم ی چادر خیلی خوشگلی پوشیده بود و مدام از شوهرم تشکر میکرد انگاری شوهرم بهش هدیه داده بود