سلام ، من و همسرم خیلی همدیگرو دوسداریم اما گاهی اوقات یه رفتاری نشون میده که قلبم شکسته میشه...
امروز سرکار خیلی خسته شده بود دستش تاول زده بود و ترکیده بود خیلی اذیت بود اومد خونه .
شب مادرم و پدرم دعوت کردم خونمون با اجازه خودش دعوتشون کردم.
تماس گرفتم بهش گفتم نون بخر برای شب گفت نونوایی بستس از سوپر مارکت بخرم گرون میشه گفتمش باشه دیگ چیزی نگفتم.
مادرم همیشه نون تو فریزر میزاره بهش گفتم به مامانم بگم شب با خودشون بیاره گفت نمیخاد خودم میرم میگیرم از سوپرمارکت گفتمش نمیخاد اذیتی خیلی خسته ای توبخواب .
بعد با مادرم تماس گرفتم گفتم چن تا نون بیاره شب .
شوهرم باهام قهر کرد رفت تواتاق خواب منم پشت سرش رفتم بهم گف برو بیرون میخام تنها باشم برای حرفم ارزش قائل نمیشی هرکاری من بگم نکن باید نکنی.
هرکاری من بگم باید انجام بدی گف برو بیرون میخام تنها باشم .
خیلی دلم گرفته چیکارکنم الان برم منت کشی ؟؟
بخدا فقط بخاطر اینکه اذیت خسته بود نخاستم باز بره بیرون اذیت شه