یبار دبیرستان بودم از مدرسه بردنمون مسافرت .یه دوست داشتم اون گفت من نمیام خلاصه منم دوست نداشتم کنسل کنم . رفتم ولی همش احساس تنهایی میکردم .دوتا از هپکلتسیام باهم صمیمی بودن منم خودمو قاطیشون میکردم .بعد تو پاساژ ک بودیم مغازه میرفتیم بعد میدیدم منو قال گذاشتن رفتن💔