خانوما با سیاست

من والاندیدم

مادرشوهرم

رییس بود

همه بهش سجده میکردن

تمام دارو ندار پدرشوهرم بنامشه

الانم خیلی وضعش خوبه و همش مسافرتهای خارجیه با اینکه بیسواد و خانه داره

اما بازی روزگار طوری شد که در نهایت همسر من فهمید مادرش کیه و

و الان همسرم و یکی از برادرشوهرام با مادره قهرن

و مدام همسرم میگه اون شیطانه

شوهرم قبلن انچنان عاشق مادرش بود بخاطر کلی منو دعوا میکرد 

والا با سیاست ترین فقط زنموی من و دو تا خواهر هاش که الان هر کدوم ۶۰ ۷۰ ساله هستند نوه دارند اما هنوز شوهره می‌بره میاره حتی آرایشگاه شوهره می‌بره مثل راننده ، نصف دارایی. و خونه رو به نامش زده و هرچی بگه براش می‌خره ، طلا درجه یک ، وسایل خونه درجه یک اعلا میلیونر ، بهترین امکانات ، نمی‌دونم فقط چندتا اخلاق داره زنموی من و خواهرهاش که با شوهر و آقایان کلا آرام و با عشوه و ناز خاصی حرف میزنند صدا بالا نمی برند ، به همه لبخند می‌زنند ، اول فکر میکنند بعد دهن باز می‌کنند جواب بدن به حرف طرف مقابل هرکسی باشه ، دروغ زیاد میگن ، نرمش کلامی دارن، تحمل بالا دارند ، مدام موسیقی. و رقص دارند ، باشگاه و پیاده روی دارند ، کارهای به روز انجام میدن مثل قدیمی ها نیست سبک خونه زندگی شون رو به روز کردند وسیله ها همه چی، لباس شیک می‌پوشند همیشه ، در خلوت نمی‌دونم چه میکنند ولی 

دقیقا همین چیزی که بالا اشاره کردم موذی و لبخند مهمترین آپشن این ادمهاس

چرب زبون بود به شوهرش احترام میذاشت

دوست من پدرشوهرش مرد عروسی خواهرش نرفت

همین ی خواهرم بیشتر نداشت

بشدت خودشو خوب مکنه تو چش شوهر و خانواده شوهره

نديدم راستش. ولي كلا خوشم نمياد مرد مثه موم تو دست زن باشه

يعني كلا از زناي باسياست اينجوري خوشم نمياد

خوبه و زن و شوهر باهم اوكي باشن و به عقايد هم احترام بزارن. نه اينكه يكيشون با سياست اون يكي رو سر انگشتش بچ خونه

والا زیاد نمیبینمش مخصوصا دور هستم سالی یکی دوبار میبینم .

توی جمع با اون خانمی که تو ازش بدت میاد مثلا گرم میگیره ، توی خلوت و تنهایی از تو خیلی تعریف می‌کنه اما توی جمع اصلا محل نمی‌ده بهت و به روش نمیاره انگار که همون آدم نیست ، از همه در هر شرایطی تعریف می‌کنه ، دوستان زیادی داره حتی در سن ۷۰ سالگی ، مشکلات شو نو پنهان می‌کنه اما مشکلات بقیه رو به روشون میاره، سرزنش می‌کنه ولی متاسفانه سر خودش بدترش اومده و این خیلی بده ، تظاهر زیاد دارن ، چطور مگه شما هم دارید اینجوری ؟

کلا با صدای بلند حرف نمی‌زنم با شوهرم چون به شدت بدش میاد با عشوه ناز با همه حرف میزنم ولی من از بچگی اینحور بودم ولی بعضیا  از بچگی یاد گرفتن حرف حرف شوهرمه ولی اگه چیزی بخ‌ام با ترمی و ملایمت کاری میکنم حرف من بشه 

خیلی اهل احترام و ادب بود 

مثل پروانه دور شوهرش میچرخید 

همه جا حمایتش میکرد ب احدی اجازه نمیداد پشت شوهرش بد بگه 

موقع نامزدی هم خیلی صبوری کردن هم خودش و هم شوهرش 

خیلی خانواده هاشون درگیری داشتن 

الانم شوهرش حقیقتا خیلی دوسش داره ..

زن دایی ام با ۵۰ سال زندگی کنار دایی م 

هنوز هم حتی نفس کشیدنش دست زنشه