تازه یکساله عروسی کردن شوهرخواهرپسرخوبیه اخلاقش خوبه خیلیم باهم خوب بودن خواهرمم هم خوشگله هم خوش هیکله هم اخلاقش خوبه .دیروز ازروبیکا شوهرش فهمیده که بایکی دوست بوده بعد گوشی قدیمیشو قایم میکرده توماشین صبحها روشن میکرده شبها خونه اومدنی خاموش میکرده .خواهرم فهمیده به دختره پیام داده دختره گفته بخدا من نمیدونستم زن داره ازوقتی فهمیدم کات کردم شوهرتو ول کن نیست خواهرمم هرچی ازدهنش دراومده گفته .میگه هرچی ازدهنم دراومد گفتم به شوهرم زدمش .شوهرشم میگه غلط کردم اشتباه کردم گریه کرده بپای خواهرم که ببخشش.خواهرمم اومد به ماگفت که این اتفاق افتاده ولی خب قصدش طلاق نیست خانوادمم گفتن که بهتره بامارودررو نشه چون اگه اون حیاش بریزه علنی این کارو میکنه روش بازمیشه بین خودتون حلش کن حالاکه پشیمونه فرصت بده بهش خواهرمم قبول کرد .الان ازدیشبه همش باهاش درارتباطم دلش خونه همش گریه میکنه شوهرشو میزنه اروم نمیشه چجوری ارومش کنم؟خیلی باهاش حرف میزنم ولی بمیرم براش سخته واسش.
این ازشانس من که بایه بچه جداشدم اینم ازشانس خواهرم بمیرم برای پدرمادرم بخدا دارم دغ میکنم اینهمه ادم له له میزنن خواهرم یبار نگاهشون کنه بعدشوهربدذاتش این بلارو سرش اورد حالاخوبه به غلط کردن افتاده
ببخشید زیادشد خواستم یجابگم همرو فقط بگین چطوری ارومش کنم؟درضمن بچه هم ندارن حالاحالاهاهم نمیخوادبیاره