دیروز میخواست بره سرکار بد کفشاشو اورد بزاره رو پادری گفتم کثیفه نزاره اونروز شستم ورداشت کفشاشو پرت کرد رف
بد بش زنگ زدم پیام دادم جواب نداد
امروزم باهام سرسنگین بود رفتم اشتی کنم گرفت مچمو پیچوند بد از اتاق بیرونم کرد درم قفل کرد در اتاق از قبل شکسته بود میگ با اون دستای مث گاوت در زدی تو شکستی
حالم بد چیکار کنم من از ابن بشر