2733
2739
عنوان

بیاین مسابقه نویسندگی 😁😍

97 بازدید | 19 پست

قرار بود تو ایتا باشه که الان ایتا قطعه 

پایه این؟

بزارم مطلبو؟

برنده دور قبل متن دوره بعد رو میگه

تا ۸ امشبم وقت داره 😁😁 

من یه متن نصفه میزارم و شما بسته به علاقه خودتون تمومش میکنین 

کیف میده بیاین ببینیم کی از همه بهتر مینویسه 😁 

متن ها تونو تا ۸ امشب همینجا بفرستین 🤍 

اینم لینک کانالم ک اگ کسی خواست عضو شه❤️ 

https://eitaa.com/Baboone_roomy

بزارم؟

دنیا پر از احمقاییه که ادعا فهیم بودن دارن... با کمال احترام برای کسی که توهین کنه هیچ احترامی قائل نیستم... اگر با نظرم مخالفی نه منو ناراحت کن نه خودتو...🕸️


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

طبق معمول بند کوله‌ام آویزان بود و انبوهی از کاغذهای لوله شده را زیر بغل زده بودم. تخته شاسی A3 را به سختی گرفته و از پله‌های آموزشگاه پایین می‌آمدم.

در خلوتی سالن طبقه ۲ نوای آرام پیانویی به گوش می‌رسید..

 پشت در کلاس ایستادم؛ نوای ملایمی که آهنگ معروف ... را می‌نواخت انقدر گوش نواز بود که بی اختیار تمام وسایلم از دستم رها شد و کف سالن پر شد از پرتره‌ها و نقاشی‌های ناتمام سیاه قلم!

اما موسیقی حتی برای ثانیه‌ای هم متوقف نشد و بی‌تفاوت به سر و صدای سالن ، به نواختن ادامه داد ؛

 به آرامی وارد اتاق اموزش شدم!

 پیانیست جوانی تماماً محو لمس کلاویه‌ها بود؛ موهای طلایی رنگش از زیر شال مشکی بیرون زده بود 

در حالی تلاش میکردم سر و صدایی ایجاد نکنم،

روی صندلی مقابلش نشستم.

 انگشتانش با مهارت تمام روی کلیدها می‌رقصید و انگار اصلاً ..متوجه حضورم نبود.

برای چند ثانیه حین نواختن سرش را بالا آورد و در چشمانم خیره شد؛! 

با نگاهی سرد و بی فروغ!

 با استرسی بی اندازه خواستم بابت حضورم عذرخواهی کنم که بی تفاوت نگاهش را گرفت و به پیانو خیره شد انگار که اصلاً...مرا ندید!

نواختنش که تمام شد ، آرام سلام کردم

 اما 

جوابی نداد....

دنیا پر از احمقاییه که ادعا فهیم بودن دارن... با کمال احترام برای کسی که توهین کنه هیچ احترامی قائل نیستم... اگر با نظرم مخالفی نه منو ناراحت کن نه خودتو...🕸️
طبق معمول بند کوله‌ام آویزان بود و انبوهی از کاغذهای لوله شده را زیر بغل زده بودم. تخته شاسی A3 را ب ...

ادامشو از خودتون بنویسید 😁🤍

دنیا پر از احمقاییه که ادعا فهیم بودن دارن... با کمال احترام برای کسی که توهین کنه هیچ احترامی قائل نیستم... اگر با نظرم مخالفی نه منو ناراحت کن نه خودتو...🕸️

عزیزم ایتا قطعه ؟ از کی قطعه 

✍🏻 ای ستاره ، ای ستاره ی غریب ! ما اگر ز خاطر خدا نرفته ایم ، پس چرا به داد ما نمی رسد ؟! ما صدای گریه ی مان به آسمان رسید ، از خدا چرا صدا نمی رسد ؟!                                                   ممنون میشم اگر برای شادی روح دوست آسمونیم فاتحه بخونید یا صلوات بفرستید ، اگر انجام دادید حتما بهم بگید که دعاتون کنم و برای سلامتی تون صلوات بفرستم 💌
عزیزم ایتا قطعه ؟ از کی قطعه 

حدود یه ربعه که قطع شده

دنیا پر از احمقاییه که ادعا فهیم بودن دارن... با کمال احترام برای کسی که توهین کنه هیچ احترامی قائل نیستم... اگر با نظرم مخالفی نه منو ناراحت کن نه خودتو...🕸️
2738
حدود یه ربعه که قطع شده

🙏🏻

✍🏻 ای ستاره ، ای ستاره ی غریب ! ما اگر ز خاطر خدا نرفته ایم ، پس چرا به داد ما نمی رسد ؟! ما صدای گریه ی مان به آسمان رسید ، از خدا چرا صدا نمی رسد ؟!                                                   ممنون میشم اگر برای شادی روح دوست آسمونیم فاتحه بخونید یا صلوات بفرستید ، اگر انجام دادید حتما بهم بگید که دعاتون کنم و برای سلامتی تون صلوات بفرستم 💌
از یه ربع پیش

🙏🏻

✍🏻 ای ستاره ، ای ستاره ی غریب ! ما اگر ز خاطر خدا نرفته ایم ، پس چرا به داد ما نمی رسد ؟! ما صدای گریه ی مان به آسمان رسید ، از خدا چرا صدا نمی رسد ؟!                                                   ممنون میشم اگر برای شادی روح دوست آسمونیم فاتحه بخونید یا صلوات بفرستید ، اگر انجام دادید حتما بهم بگید که دعاتون کنم و برای سلامتی تون صلوات بفرستم 💌
طبق معمول بند کوله‌ام آویزان بود و انبوهی از کاغذهای لوله شده را زیر بغل زده بودم. تخته شاسی A3 را ب ...

بلند شد ،به سمتم آمد و برای چند دقیقه ،دقیق نگاهم کرد ،چه چشمان گیرایی ،تا به حال، رنگ به این زیبایی ندیده بودم ،برای لحظاتی در چشمان عجیب زیبایش غرق شدم ،با خنده ملیحی جواب سلامم رو داد و آروم و‌متین سمت پیانو برگشت ،همینطور که آرام آرام قدم برمیداشت موهای طلاییش با موج های زیبا حرکت میکرد و از من دور میشد ،چقدر دوس داشتم موهایش را نوازش کنم،پشت پیانو نشست و اینبار شروع به نواختن آهنگ عجیبی کرد ،دیگر آرامش بخش نبود ،من فرض کردم که با دیدن من استرس گرفته ،همان لحظه دو کلاغ سیاه لبه پنجره نشستند ،اتفاق عجیبی بود، یکی از آنها چنان با چشمان سیاهش به من زل زده بود که گویی وارد حریم شخصی اش شده بودم ،با آن آهنگ تند و وجود دو کلاغ بر لبه پنجره و هوای صورتی گرفته ،ترس وجودم را فرا گرفت... 😂😂( فکر نشده نوشتم چون وقت نداشتم و باید برم سراغ مطالعه درسی اجباری ) جالب بود ممنون ازت،ولی من کلا علاقه ژانر تخیلی هست تا عشقولانه 😁🙈

بلند شد ،به سمتم آمد و برای چند دقیقه ،دقیق نگاهم کرد ،چه چشمان گیرایی ،تا به حال، رنگ به این زیبایی ...

خیلی باحال بود و غیر منتظره 😂😍😍😍🤌 خوشم اومدددد 

با اجازه میزارم داخل کانال😁 

اگه دوست داشتی عضو شو و مطالب خودت و بقیه رو ببین❤️

دنیا پر از احمقاییه که ادعا فهیم بودن دارن... با کمال احترام برای کسی که توهین کنه هیچ احترامی قائل نیستم... اگر با نظرم مخالفی نه منو ناراحت کن نه خودتو...🕸️
خیلی باحال بود و غیر منتظره 😂😍😍😍🤌 خوشم اومدددد  با اجازه میزارم داخل کانال😁  اگه د ...

😂😂قربونت دیگه ببخشید ،مطالعه م تموم شه با فکرتر جواب میدم ،خواهش میکنم بذار ،من ایتا ندارم ،اگر کانال تلگرام داشتین منم عضو کنید که تو مسابقاتتون شرکت کنم خیلی هیجان آوره 😊🙏

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز