2737
2734

دیشب من داشتم از شهری که دانشجوام میومدم شهر خودمون با بابام. جاده به شدت بارونی بود هوا هم تاریک شده بود یک و نیم ساعت به مقصدمون مونده بود کوه ریزش کرده بود خواست خدا بود به خیر گذشت خیلی بد بود.

ماشین رادیاتورش سوراخ شده بود آب میداد باید هر چند دقیقه آب میریختیم توش نامزدم پیام که نرسیدی هنوز گفتم چه اتفاقی افتاده بعد گفت الان دقیقا کجایین اسم روستا رو بهش گفتم ولی راه افتادیم خب دوباره تو روستی بعدی وایسادیم آب بریزیم تو ماشین نامزدم خیلی نگران شده بود میگفت مطمئنی چیزیت نشده تا نبینم آروم نمیشم گفتم چجوری ببینی الان گفت خب پشت سرتونم بعد اومد ازمون زد جلو چراغ میداد گفت میبینی...

اصن باورم نمیشد از سر کار بلند شده بود اومده بود ماشین خودش خراب بود ماشین داداششو گرفته بود😍

خیلیییی ذوق کردم گفتم فقط تعریف کنم خاطره بشه ببخشید اگه خستتون کردم🙈❤️


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
2738
اگه شوهر من بود زنگ که نمیرد هیچ  گله هم کردنی طلب کار میشد که خوب بیام چیکار

آخی عزیزم هر آدمی بالاخره یه سری ایراد ها داره

خدا به همه صبر بده ایشالله خوشبخت باشی

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز