مادربزرگم ۱۵ روز تو بیمارستانه خانواده سوهرم برای عیادت نیومدن فقط ۱.۲ مادرشوهرم زنگ زد احوال پرسید همین پدر شوهر بی مصرفم همین کارو حتی نکرد خیلی ازشون خشم دارم نمیدونم چ کار کنم من الان ۴ ساله عروسشون هستم حتی نمیکنن عید تا عید یه سر خونه مامان بزرگم بزنن تا این حد گااااو پدرشوهرم یه ادم مغرور و خودخواه هست که لنگه نداره
نکرد که نکرد برات مهم نباشه
منم زن‌داداش جوونم فوت کرد هیچکدومشون زنگ نزدن حتی تسلیت بگن
چقدر انتظارتون زیاده.
همون احوال پرسی هم کافی است.
بنطرم همین ک زنگ زدن کافیه
انشالله شفا پیدا کنن
ولش کن اعصاب خودتو خرد نکن
یعنی خانواده شوهرتون با مادر بزرگتون هم در ارتباطه؟ واسه من که هیچ ارتباطی باهم ندارن
چیشده که همچین توقعی برات پیش آمده؟
مادر بزرگ تو به پدرشوهرت چه ؟
ب نظرم دلیلی نداره بیان عیادت🫤
درک نمیکنم چرا انتظار داری پدر شوهرت سال به سال بیان پیش مادر بزرگت؟
من ۲۱ ساله عروس این خانواده هستم ۵ تا هم جاری هستیم پدرشوهر مادرشوهرم یک بار هم خونه ی فامیل ما و جاری هام نرفتن
نه کسی مریض بشه نه خدایی نکرده فوت بشه هیچییییی
انتظاراتونو لطفا کم کنید
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
